تنها علمدار هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) روستای ده زیار چهارشنبه 93 مهر 23 :: 8:11 صبح :: نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار
فارس از آمادگی مرکز تعزیه کرمان گزارش میدهد؛ آمادهسازی فضای تعزیه دهزیار از 2 ماه مانده به محرم/اجرای تعزیه 250 نفری تنها عشق به اباعبداللهالحسین (ع) است که میتواند این انگیزه را ایجاد کند که از 2 ماه به محرم برای اجرای گوشهای از واقعه عاشورا دست به کار شوند و نگذارند علم هنر آیینی تعزیه بر زمین بماند. به گزارش تنها علمدار به نقل از فارس، مردم ابوالفضلی روستایی در 40 کیلومتری شهر کرمان بیش از یک قرن است که در نزدیکی ماه محرم برای برگزاری مراسمی باشکوه آماده میشوند و امسال از 2 ماه مانده به محرم به پیشواز رفتند. چقدر باید انگیزه داشت، چقدر باید عشق داشت تا بشود از پایان تعزیه عاشورای امسال برای سال آینده برنامهریزی کرد و از 2 ماه به محرم سال آینده برای برگزاری مراسم تعزیهای باشکوه دست به کار شد. جنب و جوش اهالی دهزیار برای تعزیه ماه محرم
این روزها اگر به روستای دهزیار از توابع بخش چترود کرمان که به دیار عاشقان ابوالفضل (ع) معروف است سفر کنی، در ضلع شرقی سقاخانه و دارالشفاء حضرت ابوالفضل (ع) این روستا، فضایی را میبینی که برای تعزیه مهیا میشود. این جوانان و نوجوانان و یا این کودکان چه میبینند که ما از آن غافلیم، چه عشقی در آنها وجود دارد که در کنار انجام کارهای روزمرگی درس و مشق و کسب و کار، همه وقت و توانشان را برای هر چه باشکوهتر برگزار شدن اقامه عزای امام حسین (ع) میگذارند. زنی که چون خودش نمیتواند در جمع آقایان خدمت کند برای آنها عصرانه میآورد و تنها توقعش این است که خادمان سیدالشهدا (ع) برای مریضش دعا کنند. کودکی که بلوک سیمانی را از فاصله 10 تا 15 متری کشان کشان میآورد هر چه به او میگویند، سنگین است و بر ندار، توجه نمیکند و میخواهد همراه دیگران خدمتی کند و یا این پیرمردی که روی زین موتورش نشسته و با حسرت به جوانترها نگاه میکند و گوشه چشمش اشک جمع شده است. 40 سال شیر تعزیه اهلبیت (ع)
سمتش رفتم و از حال و احوالش پرسیدم، بغضش ترکید، شیر تعزیه بود، گفت: 40 سال است شیر تعزیه عاشورا میشوم. کربلایی علی پوردرانی که پدر شهید محسن پوردرانی هم هست، گفت: در این خانه، ناامیدی وجود ندارد و قبلتر از حضور من در کنارش به بچهها میگفت، گوشتان را پر بگیرید و دلسرد نشوید، خیلیها هستند که نمیخواهند شما تعزیه برپا کنید اما توجه نکنید و هر کار از دستتان بر میآید برای امام حسین (ع) انجام دهید. برایم تعریف کرد که سال گذشته از قبل محرم خیلی مریض بودم، ریههایم عفونت داشت و درد میکرد، وقتی عکس ریهام را به دکتر نشان دادم فکر کرد داخل معدن کار میکنم، حالم اصلا خوب نبود، لباس شیر تعزیه هم خیلی گرم است، چهار ساعت باید داخل لباس باشی برای سن من دیگر خیلی سخت است. پیرمرد که اکنون 72 سالش است، ادامه داد: وقتی روز عاشورای سال گذشته میخواستم لباس شیر را بپوشم، نگاهی به گنبد سقاخانه کردم و در حالی که اشک در چشمانم جمع شده بود به زبان خودمانی به ارباب گفتم «شیروت مریضه، نمیخوای نگاهی بهش بکنی و حالی ازش بپرسی»، چند روز بیشتر طول نکشید که انگار مریضی اصلا نبوده و الان به لطف خدا و عنایت ارباب سالمم. دهزیار در تاسوعا و عاشورا کانون تعزیهخوانی کرمان
دهیار روستای دهزیار هم با بیان اینکه این جوانان تقریبا از 2 ماه به محرم در این مکان کار میکنند، گفت: مردم روستای دهزیار همت بسیار خوبی در برگزاری مراسم اهلبیت (ع) به ویژه آیین سنتی تعزیهخوانی دارند. محسن عرب که از سن پنج سالگی در منزل وقفی حاج یوسف پای ثابت مجالس تعزیه هیئت تعزیهخوانی حضرت ابوالفضل (ع) بوده است، میگوید: تعزیه آن وقتها شب برگزار میشد و مردم تا نیمههای شب از کنار تعزیه تکان نمیخوردند. وی یادآور شد: روزهای تاسوعا و عاشورا جمعیت بسیار زیادی برای دیدن تعزیه به دهزیار میآیند و همین موضوع سبب شده تا با برنامهریزی برای اطعام و اسکان مردم از چند ماه قبل از محرم، تمرینات اجرای یک تعزیه خوب نیز در روستا آغاز شده و فضای تعزیه بازسازی شود. از هوشنگ انکوتی که یکی از پیشکسوتان تعزیه است در مورد حال و هوایش قبل از محرم پرسیدم و گفت: باید دعا کنیم خداوند فرصت درک محرم را به ما بدهد، عزاداری برای امام حسین (ع) انسان را تطهیر میکند و آرامشی در وجودش ایجاد میکند. وی که شبیه عباس (ع) را در تعزیه اجرا میکند، افزود: هیچکس از یک ثانیه بعد خبر ندارد، هنوز تا محرم چند روز مانده است، خیلیها سالهای گذشته در بین ما بودند از همین ذاکران، عزاداران و تعزیهخوانان ولی الان زیر خروارها خاک هستند آنها هم دلشان میخواست در ایام محرم یک بار دیگر برای ارباب عزاداری کنند. آرزوی تعزیهخوان دهزیاری برای مرگ در این آیین
شبیه خوان عباس (ع) روستای دهزیار آهی کشید و ادامه داد: همیشه از خدا بخواهیم مرگ ما را در همین مجالس قرار دهد. خیلی برایم جالب بود، کودکانی که آن طرفتر از میدان تعزیه در حال بازی کردن بودند، آن هم از نوع تعزیهخوانی، تعدادی از بچهها چوبی به جای شمشیر تعزیه در دست داشتند و قسمتهایی از تعزیه را درست یا غلط میخواندند و خیلی سریع به انتهای تعزیه میرسیدند و جنگ آغاز میشد. وقتی صدای یکی از آنها را شنیدم که از یکی از شبیهخوانان میپرسید: چند شب دیگر بخوابیم و بلند شویم تعزیه شروع میشود، پی بردم که آیین تعزیهخوانی در این روستا آنقدر علاقهمند دارد که دیگر ذاتی شده است و شبیهخوانان از بچگی و خردسالی جسم و روحشان با این هنر آیینی پرورانده میشود. و خوش به حالشان که از این سن کم، لذت آشنایی با امام حسین (ع) را درک میکنند و با آن انس میگیرند و سرنوشتشان را در همین مراسم رقم میزنند.
از ازل مهر حسین با شیر از مادر گرفتم/سروری بگذاشتم و از بهر خود سرور گرفتم من فدایی حسینم، افتخارم باشد این نام/جان فدایش میکنم تا شوم قربان شاه
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 87
کل بازدیدها: 302789
|
||