تنها علمدار هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) روستای ده زیار دوشنبه 85 دی 11 :: 9:21 صبح :: نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار
عید سعید قربان، عید وحدت و همبستگی همه مسلمانان جهان مبارکباد. موضوع مطلب : شنبه 85 دی 9 :: 9:51 صبح :: نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار
نامه دیروز کوفیان به امامشان به نام خدای محمد نامه امروز ما به امام خویش بسم الله الرحمن الرحیم تعجیل در امر فرج صلوات موضوع مطلب : پنج شنبه 85 دی 7 :: 10:20 صبح :: نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار
سالیاد سوگیانه ایام شهادت پنجمین آیه الهی ، حضرت امام محمد باقر(ع) را تسلیت می گوئیم و به روح تابناک و فیاض آن حضرت درود می فرستیم.
«تربت باقر» التماس دعا خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) روستای ده زیار موضوع مطلب : سه شنبه 85 دی 5 :: 10:16 صبح :: نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار
ایستاده بود و عکس بیابان در چشمان سیاهش نشسته بود. رویاهایش همچون بالهای پروانه دل می زدند و می گذشتند. دستش را گرفتم و گفتم: (( در رویایت چه می گذرد، تو چه می خواهی؟ )) او که مثل پرنیان افسانه در رویا مانده بود، چشم دوخت به من و گفت: (( عروسکی می خواهم که گریه کند و اگر شد، وقتی خیلی خوشحالش کردم، بخندد.)) گفتم: (( عروسکت چه می خواهد تا از ته دل خنده سر دهد.)) تلخ خندید. دختری که در بیابان اطراف شهر بم عروسک نداشت، گفت:(( وقتی که برایش همه چیز خریدم، وقتی نان و برنجی که در اجاق گاز پلاستیکی برای او بپزم تا گرسنه نماند، وقتی بخاری ای بود که زمستان سردش نشود، وقتی خانه ای باشد که شبها از غول بیابان نترسد و چراغی که بتواند ما را ببیند، وقتی حیاطی باشد که در آن بازی کنیم یا مهد کودکی که در آن فریاد کودکانه مان را سر دهیم، وقتی که ...)).
همانطور که داشت رویاهایش را می گفت، سردش شد، سرد سرد. رویاهای فراوانی داشت برای عروسکی که نبود و من فکر کردم که اگر عروسک داشت، چه تلخ می خندید. (جهت شادی روح همه جانباختگان زلزله بم یک فاتحه بخوانید) موضوع مطلب : شنبه 85 دی 2 :: 11:40 صبح :: نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد اول ذی الحجه، سالروز ازدواج مبارک حضرت امیر مومنان علی علیه السلام با بزرگ بانوی اسلام، حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها، بر همه پویندگان راهشان تبریک و تهنیت باد. شب یلدا مصادف بود با پیوند آسمانی و روحانی دو نفر از بزرگان درگاه خداوند، دو نفر پیشوا برای تمامی مخلوقات خانم و آقا... اما گله مون اینه صدا و سیما آمده بود تو یکی از برنامه های اون شب یه سفره عقد شیک و مجلل پهن کرده بود و هی دو تا مجری خانم و آقاش که لباساشون رو هم عوضی پوشیده بودند، این سفره رو زبونم لال ربط می دادند به سفره عقد عروسی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) ... حالا شما قضاوت کنید و نظر بدین... از جابربن عبدالله انصاری روایت شده است که: وقتی پیامبر اکرم (ص) دخترش فاطمه(س) را به ازدواج با حضرت علی(ع) در آورد، تعدادی از مردم نزد پیامبر آمدند و گفتند: چرا فاطمه را به مهر اندک به عقد علی بن ابی طالب در آوردی؟ حضرت فرمود: این ازدواج به دستور خداوند صورت گرفته است...(1). امام صادق(ع) می فرمایند: هنگامی که می خواستند حضرت فاطمه (س) را به خانه امیرالمومنین (ع) ببرند، جبرئیل و اسرافیل به همراه هفتاد هزار فرشته بر زمین فرود آمدند؛ بعد از آماده کردن قاطر پیامبر اکرم(ص) در حالی که بر روی آن ردایی نهاده بودند هر یک به ترتیب از جبرئیل، اسرافیل و میکائیل، لگام، رکاب و زین قاطر را گرفتند و پیامبر اسلام(ص) لباس زهرا را که بر روی قاطر سوار شده بود مرتب می کرد(2). همچنین از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: در شب عروسی حضرت زهرا (س) صدای دف به گوش حضرت محمد(ص) رسید، فرمود: این صدای چیست؟ همسرش ام سلمه عرض کرد: این صدای دف است که اسما بنت عمیس آن را به صدا در آورده است؛ برای اینکه فرزندتان را که سرآمد همه بانوان عالم است خوشحال کند تا احساس بی مادری به او دست ندهد. رسول خدا(ص) تا این مطلب را شنید، دست به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! اسما بنت عمیس را شاد کن همچنا که او دخترم فاطمه را شاد نمود. آنگاه پیامبر اسما را صدا زد و فرمود: ای اسما! وقتی که دف می زنید چه می گوئید؟ عرض کرد توجه نداریم چه می گوئیم؛ چون هدف ما ایجاد شادی و سرور در مجلس جشن عروسی زهرا (س) و خوشحال نمودن او است. پیامبر فرمود: هنگام نواختن دف و شادی، سخنان زشت و رکیک نگوئید و از خواندن اشعار باطل و مبتذل اجتناب کنید(3). امام صادق(ع) می فرمایند: حضرت علی(ع) و فاطمه(س) از رسول خدا (ص) درخواست نمودند تا در مورد تقسیم کارها در زندگی مشترک بین آن دو داوری نماید، که ÷یامبر چنین حکم فرمود: کارهای درون خانه را فاطمه به عهده گیرد و خدمات بیرون خانه بر عهده علی باشد. بعد از این حکم فاطمه(س) فرمود: جز خدامند هیچ کس نمی داند که من چقدر شادمان شدم از اینکه رسول خدا(ص) دست به گریبان شدن با مردان و سر و کار داشتن با نامحرمان را با این تقسیم کار، از عهده من برداشت(4). 1- شیخ حرّ عاملی: وسائل الشیعه، جلد20، ص92. 2- محدث نوری: مستدرک الوسایل، جلد14، ص197. 3- محدث نوری: مستدرک الوسایل، جلد14، ص305. 4- شیخ حرّ عاملی: وسائل الشیعه، جلد20، ص172. موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 35
بازدید دیروز: 87
کل بازدیدها: 302801
|
||