سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
تنها علمدار هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) روستای ده زیار

عید سعید قربان، عید وحدت و همبستگی همه مسلمانان جهان مبارکباد.




موضوع مطلب :


نامه دیروز کوفیان به امامشان

به نام خدای محمد
سلام، درود و صلوات خدا بر محمد و خاندانش الالخصوص به حسین علیه السلام تنها پیشوا ، امام و راهنمای ما عالمیان.
حسین آقا
امروز کوفه بدون امام و راهبر می باشد، ظلم و فساد جای جایش را فرا گرفته است، والیان حکومتی به مردم ظلم و ستم می کنند و اشراف، بردگان و کنیزان را به ستوه آورده اند...

مولای ما
امروز تمامی کوفه یک دل و یک زبان نام تو را به زبان می آورند و از تو یاری می جویند، به هر کجا که گروهی جمع می شوند از عدل وعلم تو و پدرت علی و جدت محمد که رحمت خدا بر او باد، می گو
یند و همه باور دارند که تنها شما سزاوار امامت می باشی...
اماما
امروز درختان  سر سبز وسر به فلک کشیده کوفه به همراه صحراهایی پر برکت از نعمت خدادی با وزش هر نسیم تو را لبیک می گویند و جویبارها با شرشر صدای آب از تو می خوانند و بالاخره همه چیز و همه کس مقدم حضور تو را چشم در انتظار است...
سرور ما
کوفیان امروز از کرده دیروز که همان قدر ندانستن مولایمان علی بود، پشیمان و از پیر و جوان، زن و مرد از تو و اهل بیتت با تمامی وجود دعوت می نمایند تا در کوفه قدم گذاری و ما را امام و راهبر باشی و از همین جا دست تو را می بوسیم و با تو که فرزند رسول خدا هستی بیعت می کنیم و بر یزید و یزیدیان لعنت می فرستیم، آقا جمله کوفیان تو را می خواهند پس آقا بیا ... آقا بیا...

نامه امروز ما به امام خویش

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صلوات خدا بر محمد و آل محمد و سلام و صلوات خدا بر امام عصر، مولا و سرور همه جهانیان مهدی موعود (عج).

مهدی جان
امروز جهان از ظلم و فساد بیداد می کند، استعمارگران، جهان و تمام منابع آن را از خود می دانند و برای بدست آوردنش از هیچ چیز دریغ نمی کنند، کشتن انسانها برایشان آسان است و حتی ذره ای رحم در درونشان اثر نمی کند...

اماما
امروز شیطان و گناه از ما پیشی گرفته و مردم از گناه کردن لذت می برند و حتی از آن تبلیغ هم می کنند، بدحجابی و بی حجابی فریاد می زند، زنان همه بدن از دست و پا، چشم و گوش، صورت و موی خود را به کرایه چشمهای نامحرم می دهند و از این کار حرص می زنند، مردان غیرت خود را فروخته اند و دین و ناموسشان را به فروش گذاشته اند...

مولا جان
امروز فقر و تنگدستی بر ما چیره گشته و هیچ کس یارای مظلومان نیست، اشرف و ثروتمندان در پول و ثروت غلط می زنند و فقرا را بسان غلامان و کنیزان می بینند، از آنها برای منافعشان استفاده می کنند و یتیمان را بی اعتنا نظاره گرند...
فرزند فاطمه (س)
امروز خشکسالی جهن را فرا گرفته و طبیعت و باران و صدای بلبلان نغمه خوان که از سرشار نعمتهای خداوندی می گفتند جای خود را به زندگی ماشینی ، دود و صداهای دلخراش آه و ناله داده است. جنگلها را خراب کرده اند و برجها ساخته اند، جویبارها را خشکانده و از بی آبی می نالند. به جای کسب علم و معرفت در راه معنوی و انسانیت به کسب علم در راه مادی می پردازند...
آقا جان
می دانیم که تو همه اینها را می دانی! اما آنروز وقتی کوفیان به جد بزرگوارت نامه نوشتند و گفتند بیا، با آنکه می دانست به دست خود کوفیان شهید می شود آمد و دعوت آنها را لبیک گفت. ( وای بر کوفی). آقا نکنه ما هم از نسل همون کوفی ها هستیم که تو نمی آئی، نکنه اگر بیایی ما خودمون، دستمون رو از قتل شما رنگ می کنیم خدا نکند، آقا به خاطر خوبات بیا، آقا دیگه بسه بیا، دیگه خسته شدیم انتظار بسه بیا، آقا می دونیم هنوز برای ورود پر برکتت کاری نکردیم و خودمون رو آماده نساختیم ولی چشمامون سفید شد دیگه بیا، آقا ما کوفی نیستیم تو را به جان عمه ات زینب بیا، آقا امروز روز عرفه است تو رو به حق جدت حسین (ع) بیا، حداقل به یاری مظلوم کربلا بیا ... آقا بیا ... آقا بیا ...

تعجیل در امر فرج صلوات




موضوع مطلب :


سالیاد سوگیانه ایام شهادت پنجمین آیه الهی ،

 حضرت امام محمد باقر(ع) را تسلیت می گوئیم

 و به روح تابناک و فیاض آن حضرت درود می فرستیم.

«تربت باقر»
شیعیان از چیست دلها در غم است
هر کجا بینى عزا و ماتم است
عرشیان را از سر افتاده ست تاج
گوئیا ماتم به عرش اعظم است
مصطفى را در جنان حزنى عجیب
انبیا را سر به زانوى غم است
آسمان در نوحه و سوگ و عزاست
گوئیا محزون تمام عالم است
گوش کن تا بشنوى صوت ملک
نوحه‏
ى عرش الهى این دم است
باقر آل نبى مسموم شد
قامت صادق ازاین ماتم خم است
شیعیان در ماتم آن مقتدا
خون اگر ریزند از چشمان کم است
از جفاهاى هشام بى حیا
اشک غم در دیده
‏هاى آدم است
تربت باقر ز رفعت در بقیع
دردمندان را شفا و مرهم است

http://zenab59.blogsky.com/  (بنت الزهرا ( سیده

التماس دعا

خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) روستای ده زیار




موضوع مطلب :


ایستاده بود و عکس بیابان در چشمان سیاهش نشسته بود. رویاهایش همچون بالهای پروانه دل می زدند و می گذشتند. دستش را گرفتم و گفتم: (( در رویایت چه می گذرد، تو چه می خواهی؟ )) او که مثل پرنیان افسانه در رویا مانده بود، چشم دوخت به من و گفت: (( عروسکی می خواهم که گریه کند و اگر شد، وقتی خیلی خوشحالش کردم، بخندد.))

گفتم: (( عروسکت چه می خواهد تا از ته دل خنده سر دهد.))

تلخ خندید. دختری که در بیابان اطراف شهر بم عروسک نداشت، گفت:(( وقتی که برایش همه چیز خریدم، وقتی نان و برنجی که در اجاق گاز پلاستیکی برای او بپزم تا گرسنه نماند، وقتی بخاری ای بود که زمستان سردش نشود، وقتی خانه ای باشد که شبها از غول بیابان نترسد و چراغی که بتواند ما را ببیند، وقتی حیاطی باشد که در آن بازی کنیم یا مهد کودکی که در آن فریاد کودکانه مان را سر دهیم، وقتی که ...)).

همانطور که داشت رویاهایش را می گفت، سردش شد، سرد سرد. رویاهای فراوانی داشت برای عروسکی که نبود و من فکر کردم که اگر عروسک داشت، چه تلخ می خندید.

(جهت شادی روح همه جانباختگان زلزله بم یک فاتحه بخوانید)




موضوع مطلب :


ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز    کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

اول ذی الحجه، سالروز ازدواج مبارک حضرت امیر مومنان علی علیه السلام با بزرگ بانوی اسلام، حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها، بر همه پویندگان راهشان تبریک و تهنیت باد.

 

شب یلدا مصادف بود با پیوند آسمانی و روحانی دو نفر از بزرگان درگاه خداوند، دو نفر پیشوا برای تمامی مخلوقات خانم و آقا... اما گله مون اینه صدا و سیما آمده بود تو یکی از برنامه های اون شب یه سفره عقد شیک و مجلل پهن کرده بود و هی دو تا مجری خانم و آقاش که لباساشون رو هم عوضی پوشیده بودند، این سفره رو زبونم لال ربط می دادند به سفره عقد عروسی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) ... حالا شما قضاوت کنید و نظر بدین...

از جابربن عبدالله انصاری روایت شده است که:

وقتی پیامبر اکرم (ص) دخترش فاطمه(س) را به ازدواج با حضرت علی(ع) در آورد، تعدادی از مردم نزد پیامبر آمدند و گفتند: چرا فاطمه را به مهر اندک به عقد علی بن ابی طالب در آوردی؟ حضرت فرمود: این ازدواج به دستور خداوند صورت گرفته است...(1).

امام صادق(ع) می فرمایند: هنگامی که می خواستند حضرت فاطمه (س) را به خانه امیرالمومنین (ع) ببرند، جبرئیل و اسرافیل به همراه هفتاد هزار فرشته بر زمین فرود آمدند؛ بعد از آماده کردن قاطر پیامبر اکرم(ص) در حالی که بر روی آن ردایی نهاده بودند هر یک به ترتیب از جبرئیل، اسرافیل و میکائیل، لگام، رکاب و زین قاطر را گرفتند و پیامبر اسلام(ص) لباس زهرا را که بر روی قاطر سوار شده بود مرتب می کرد(2).

همچنین از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود:

در شب عروسی حضرت زهرا (س) صدای دف به گوش حضرت محمد(ص) رسید، فرمود: این صدای چیست؟ همسرش ام سلمه عرض کرد: این صدای دف است که اسما بنت عمیس آن را به صدا در آورده است؛ برای اینکه فرزندتان را که سرآمد همه بانوان عالم است خوشحال کند تا احساس بی مادری به او دست ندهد. رسول خدا(ص) تا این مطلب را شنید، دست به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! اسما بنت عمیس را شاد کن همچنا که او دخترم فاطمه را شاد نمود. آنگاه پیامبر اسما را صدا زد و فرمود: ای اسما! وقتی که دف می زنید چه می گوئید؟ عرض کرد توجه نداریم چه می گوئیم؛ چون هدف ما ایجاد شادی و سرور در مجلس جشن عروسی زهرا (س) و خوشحال نمودن او است. پیامبر فرمود: هنگام نواختن دف و شادی، سخنان زشت و رکیک نگوئید و از خواندن اشعار باطل و مبتذل اجتناب کنید(3).

امام صادق(ع) می فرمایند: حضرت علی(ع) و فاطمه(س) از رسول خدا (ص) درخواست نمودند تا در مورد تقسیم کارها در زندگی مشترک بین آن دو داوری نماید، که ÷یامبر چنین حکم فرمود: کارهای درون خانه را فاطمه به عهده گیرد و خدمات بیرون خانه بر عهده علی باشد. بعد از این حکم فاطمه(س) فرمود: جز خدامند هیچ کس نمی داند که من چقدر شادمان شدم از اینکه رسول خدا(ص) دست به گریبان شدن با مردان و سر و کار داشتن با نامحرمان را با این تقسیم کار، از عهده من برداشت(4).

1- شیخ حرّ عاملی: وسائل الشیعه، جلد20، ص92.

2- محدث نوری: مستدرک الوسایل، جلد14، ص197.

3- محدث نوری: مستدرک الوسایل، جلد14، ص305.

4- شیخ حرّ عاملی: وسائل الشیعه، جلد20، ص172.




موضوع مطلب :


<   1   2   
درباره وبلاگ

عاشق آقا و مولا ابوالفضل (ع) و دنیا هیچ ارزشی ندارد.
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 35
بازدید دیروز: 87
کل بازدیدها: 302801