تنها علمدار هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) روستای ده زیار شنبه 85 آذر 11 :: 9:46 صبح :: نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار
سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پیامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى که هر لحظه دل هاى ما به شوق دیدار حرم مطهّرت مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاک و معصومت. با تولد بهار انتظار به پایان مىرسد. رنگ ماتم از چهره شهر زدوده مىشود. غم جاىخود را به شادى مىدهد و شکوفههاى سفید بر قلبها شکوفا مىشود و چشمه امید درچشمهاى شیعیان مىجوشد. در صبحى به زیبایى بهار و به گرمى و صمیمیتخورشید دریازدهم ذىالقعده سال 148 هجرى، ماهى از تبار نور واز فرزندان على و فاطمهدرخششیافته، پا به عرصه گیتى مىگذارد. اسم او را که جد بزرگوارش سالها در انتظاردیدارش زندگى مىکرد و از او و تولدش سخن مىگفت، على نهادند و لقبش را رضا، چراکه همیشه راضى به رضاى پروردگار بود. پدر گرامى ایشان حضرت موسى بنجعفر(ع)همیشه او را به این نام فرا مىخواندند و کنیهاش را اباالحسن صدا مىزدند. دردفتر تاریخ شیعه و در کتب و روایات از هشتمین امام با القاب رضا، صابر، رضى،وفى، فاضل، سراجالله، نورالهدى، صدیق و ... نام بردهاند اما معروفترین لقب آنحضرت «رضا» است و به این دلیل خداوند نام «رضا» را براى او برگزیده است چونایشان در آسمانها در نزد خداوند تبارک و تعالى و در زمین میان پیامبران وامام(ع) مورد رضایتبود و دل به خشنودى خدا سپرده بود. ... در تمایز امام هشتم از بقیه امامان شیعه و اینکه ایشان را به عنوان رضامىشناسند، آمده است که: «از وقتى مخالفین از دشمنان آن حضرت به او راضى شدند،همچنانکه موافقین از یاران و دوستانش به او رضایت دادند و این خصوصیت درهیچکدام از پدران بزرگوارش نبود.» مادر کریمه آن حضرت که دلى به وسعت آسمانداشت و چشمانى پر از ستاره خوشبختى و در دستانش کلید درى بود که خشنودى خدا بااو باز مىشد و آن در «رضا»ى او بود. او بانوى رنج کشیدهاى بود پر از مغرباسارت که در اختیار جدهاش حضرت حمیده قرار داده شده بود. نام او را تکتم، نجمه،طاهره، اروى، سمانه و ... آوردهاند و بعضى خیزران و شقراء نیز گفتهاند، در عقلو دیندارى و حیاء از بهترین زنان بود و در زیرکى و محاسن و اخلاق مورد ستایشهمگان قرار مىگرفت. شیخ صدوق از او روایت کرده است که فرمود: چون فرزندم امامرضا(ع) را حامله شدم بهیچ وجه سنگینى حمل را در خود احساس نمىکردم چون به خوابمىرفتم صداى تسبیح و تهلیل و تمجید حق سبحانه و تعالى را از درون بطن خویشمىشنیدم و ترسان بیدار مىشدم و دیگر صدایى نمىشنیدم. با اینکه مجموعه خواهران وبرادران امام رضا(ع) را بین36 تا 38 نفر ذکر کردهاند، اما هیچکدام از آنها درنزد حضرت امام موسى بنجعفر(ع) مثل امام رضا(ع) مورد لطف و عنایت و توجه خاص آنحضرت نبود. طلوع نامت رازیست سترگ که هنوز بتهای کوچک و بزرگ شکسته آنند پیشانی ات معبدی است که عابدان مشرقی قبله را در آن به جستجویند در معبد پیشانی ات شبانی ساده دل میان پیراهن من به نیایش نشسته است همراه با کبوترانی که از نامت دانه و گل بر می چینند حنجره ات- افشان در آفتاب و مهتاب- روشن می کند دقایقم را وای خدا جون شنبه روزتولد آقامون ضامن آهو ... چقدر دوست داشتیم اون روز مشهد الرضا بودیم سرمون می گذاشتیم روی زانوهامون و زار زار گریه می کردیم چقدر دوست داشتیم شنبه کنار سقاخونه ی طلای آقامون می رفتیم و برای کبوترای حرمش دونه می پاشیدیم . چقدر دوست داشتیم سرمون تکیه بدیم به ضریج و با آقامون درد دل کنیم ....... حرفایی رو بگیم که تا حالا به هیچ کس نگفتیم ... چیزایی رو بخواهیم که تا به حالا از هیچ کس نخواستیم ... از آقامون ضامن آهو بخواهیم فرج آقامون حضرت قائم رو از خدا بخواد و طولانی تر از این نکنه ... ازش می خواستیم ............ خیلی حرفا داریم که بگیم ولی اینجا نمی تونیم بنویسیم ....... از همه تون التماس دعا داریم ... برامون دعا کنید ... بخصوص شما که الآن مشهدید.
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 303536
|
||