تنها علمدار هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) روستای ده زیار

مقام معظم رهبری ( مدظله العالی ) : 

13 آبان ، سیلی جوانان ایرانی به آمریکا بود.

 

گرامی باد سیزدهم آبان ماه :

 سالروز تبعید امام خمینی ( ره ) به ترکیه سال ( 1343 )

شهادت دانش آموزان مبارز به دست رژیم طاغوت سال ( 1357 )

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام سال ( 1358 )




موضوع مطلب :


میلاد با سعادت شمس الشموس ، عالم آل محمد (ص) ، حضرت علی بن موسی الرضا (ع)  

بر همه دلدادگانش مبارک.

 

نگاه آهو

آهو از کجا فهمید
باید از تو یارى خواست؟
از پناه تو باید
سایه اى بهارى خواست؟
آهو از کجا فهمید
با تو مى شود آرام؟
با نگاه تو آهو
پیش پاى تو شد رام
تو به مهربان بودن
شهره در زمین بودى

مهربان فراوان بود
مهربان ترین بودى

مى دهى نجات از مرگ
آهوى فرارى را
مى کنى جدا از او
ترس و بیقرارى را


شاعر قاسم رفیعا

 

اگه الآن مشهد هستین ، ما خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) ده زیار را هم دعا کنید.

بگین یا امام رضا ما هم دلمون می خواست تولدت اونجا باشیم . ولی نشد یاشاید هم لیاقت نداشتیم.




موضوع مطلب :


یا اصدق الصادقین

 

تقدیم به پیشگاه حضرت بقیة الله الاعظم روحی فداک

 

بر آنیم تا با دستانی خالی و کوله باری از عشق به سوگ بنشینیم

در عزایی به عظمت تمامی تاریخ

و به مظلومیت ذره ذره خاک بقیع

شاید دلی بشکند و اشکی بریزد

و محفل کوچکمان را صفایی بخشد.

امید آن داریم تا با حضور خود موجبات دلگرمی خادمان اهل بیت (ع) را فراهم سازید.

 

باشد که مقبول افتد

خاک پای شما ، سرمه چشمان ما

ویژه برنامه در سوگ صادق آل محمد (ع)

سخنران : حجت الاسلام والمسلمین انجوی نژاد از شیراز

مداح : حاج مجتبی رمضانی از رفسنجان

زمان : چهارشنبه 22/7/88 ساعت 19:30

مکان : کرمان – فاطمیه چترود




موضوع مطلب :


دوشنبه 86 اردیبهشت 10 :: 12:35 عصر ::  نویسنده : خادمان هیئت تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل(ع) ده زیار

در پرتو اتحاد ملی و انسجام اسلامی

روزی شاه عباس به حکیم الهی (میر محمد باقر داماد ) گفت: ** بنگر مرکب شیخ بهائی را که چگونه در حرکات، کاهلی می کند و تنبل است.**( خواست بدینوسیله مرحوم میرداماد را محکی بزند که نسبت به دانشمند دیگری همچون شیخ بهائی که هم عصر وی بود، چگونه می اندیشد.) حکیم میرداماد فرمود: ** این حیوان با این بار دانش و فضلی که بر اوست عجیب است که تحمل کرده و حرکت می کند!**

ساعتی بعد شاه عباس نزد شیخ بهائی رفت و به او گفت:** اسب میرداماد بسیار چموش است و بازی می کند و این شایسته خردمندان نیست.** شیخ بهائی در پاسخش فرمود: ** اسب سوار خود را خوب می شناسد، از شدت سرور و شادمانی به رقص آمده و اینگونه ابراز احساسات می کند!**

شاه عباس از این رهگذر سپاس خدا گفت که هنگام پادشاهی او دانشمندان مملکت با هم متحد هستند و اینگونه در غیاب هم حرمت یکدیگر را نگاه می دارند که البته حق هم همین است، زیرا شأن علم و معرفت و ادب اینگونه تقاضا می کند و قطعا عکس آن جای تعجب و حتی تأسف دارد!

 

حال چه زیباست در پرتو اتحاد ملی و انسجام اسلامی، خواص جامعه و امت اسلام به ویژه اهل اندیشه و فکر و معرفت در هر جایگاه و مقام و جریان و مذهبی هم که هستند با تأملی ژرف، شأن و منزلت خویش را در مکتب اتحاد و یکدلی طراحی کرده و همواره الگو و اسوه ای شایسته برای آحاد مردم و امّت اسلامی باشند. اینشاءالله 




موضوع مطلب :


قلبش پر از محبت و عشق است، مثل من و تو شاید پر طپش تر
چشمانش در سوگ و ماتم بارانی است، مثل من و تو شاید بارنده تر
لبهایش در روزهای جشن و سرور پر از خنده است، مثل من و تو شاید خندان تر
جسم و کالبدی دارد با ظرفیتی محدود، مثل من و تو شاید ضعیف تر
با طلوع صبح کارش را آغاز می کند، مثل من و تو شاید خیلی زودتر
در خانه چشم انتظارانی دارد، مثل من و تو شاید نیازمندتر
در پیشگاه خداوند حرمتی دارد، مثل من و تو شاید بیشتر

بیائید حرمتش را بیشتر نگاه داریم، به جشنهای مان دعوتش کنیم، در سوگ و ماتم در کنارش اشک بریزیم، صدای طپش قلب مهربانش را بشنویم، بدون آنکه به جسم نحیفش کار اضافه ای تحمیل کنیم. چرا نصیب او از شادی و غمهای ما فقط و فقط کار بیشتر است؟ هیچ فکر کرده اید؟

بعنوان پیروان علی علیه السلام ، عاشقان ابوالفضل (ع) و دوستداران مولا امام حسین (ع) و به بهانۀ جشن و عزا یا هر چیز دیگر اجازه نداریم تحقیرش کنیم. تحقیر نه به معنای اهانت لفظی و توهین، بلکه به مفهوم عمل نکردن به وظایفمان و بی توجهی به محیط اطرافمان و حرمت شکنی.

همین که پس از خوردن شیرینی و شربت که تبرک می دانیمش ( همین جشنهای اخیر که اینشاالله همیشه شاد وخندان باشید.) بدون توجه ، سطح خیابانها ومعابر عمومی رو پر از لیوانهای له شده و ظرفهای کثیف می کنیم، حتی تو خیرات عزاداریهامون ظرفهای شله زرد یا هر چیز دیگری که بعنوان نذری می دهند، همین که زباله ای رو از شیشه اتومبیلمان به بیرون پرتاب می کنیم، تحمیل کاری مضاعف است به نارنجی پوشان سخت کوش شهرمان و بیشترین بی حرمتی است در اول به خودمان که یک انسانیم نه یک ... و دوم به این انسانهای شریف و زحمتکش. انسانی که حرمت خود می دارد، نمی تواند دیگری را تحقیر کند، نمی داند که این خود اوست در دیگری!. او احتیاج به ترحم ندارد، بیایید حرمت خداداده اش را نگه داریم، چرا که به مصداق آیه شریفه ** همانا، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوی ترین شماست **، نزد خدا گرامی است، مثل من و تو و شاید هم بسیار بسیار گرامی تر.

مثل من و تو  و شاید...




موضوع مطلب :


<   <<   31   32   33   34   35   >>   >   
درباره وبلاگ

عاشق آقا و مولا ابوالفضل (ع) و دنیا هیچ ارزشی ندارد.
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 63
کل بازدیدها: 307777